
خرگوش کوچولو با گوش های کوتاه
در جنگلی سرسبز و سرسبز، خرگوش کوچولوی شجاعی با گوش های بسیار کوتاه زندگی می کرد. همه حیوانات دیگر از جمله پلنگ، خرس، کلاغ و مار او را به خاطر گوش های کوتاهش مسخره کردند.

یک روز گرگی در نزدیکی خانه دوستش ظاهر شد. خرگوش شجاعت به دست آورد و با هدف نجات دوستش به گرگ نزدیک شد.#

گرگ تصمیم گرفت اول خرگوش را بخورد! خرگوش به خانه برگشت و سعی کرد پنجره را ببندد و گوش های کوچکش گیر کرد.

در همین حین سایر موجودات جنگلی با دیدن اتفاقات به کمک دوست خود خرگوش شتافتند.#

آنها با تلاش جمعی خود گرگ را از جنگل بیرون می کنند. خرگوش که هنوز در پنجره گیر کرده است، از آنچه اتفاق افتاده بی خبر است.#

خرگوش پس از رهایی از تله پنجره بیرون می آید و همه به او خیره می شوند. گوش هایش بلندتر به نظر می رسد! هیبت جای خنده حیوانات را گرفته است.#

آرزوی خرگوش برآورده شده بود! از آن روز به بعد او و موجودات دیگر در جنگل با خوشحالی زندگی می کردند و همیشه در هنگام خطر به یکدیگر کمک می کردند.#
