![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-GcP8tSk4P0cfEMLCB66w34R4.png)
تحول باورنکردنی جولی
جولی دختری بود که حشرات، به ویژه قورباغه ها را تحقیر می کرد. او فکر می کرد آنها موجوداتی بی فایده هستند و بدون هیچ پشیمانی آنها را کشت. یک روز با شنیدن صدای عجیبی که از گلویش می آمد از خواب بیدار شد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-3ypH36RkugaVZXxlqE7Zbrpz.png)
در کمال وحشت، جولی خود را به قورباغه تبدیل کرد. مادرش که نتوانست او را بشناسد او را از خانه بیرون انداخت. حالا جولی باید در باغ آنها زندگی می کرد و سعی می کرد خود را با زندگی جدید خود در شهر باگ تطبیق دهد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-JxVBsl9a0BiUs3zdExpX6vuV.png)
جولی به عنوان یک قورباغه خطراتی را که این موجودات روزانه با آن روبرو بودند را تجربه کرد. او مجبور شد برای محافظت از خود و سایرین در شهر باگ در برابر آسیب احتمالی، نقشه ای ارائه دهد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-bCken8h162dEikGfyCAu1cML.png)
جولی شروع به دوستی با حیوانات و حشرات دیگر کرد و از اهمیت آنها در اکوسیستم آگاه شد. او متوجه شد که هر موجودی هدف و ارزش خاص خود را دارد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-vATt625XMA8NpgFeb27UAAQ4.png)
یک روز شهر باگ با تهدید گسترده سمپاشی آفت کش مواجه شد. جولی که مصمم بود دوستان تازه پیدا شده خود را نجات دهد، قورباغه ها و دیگر موجودات را هدایت کرد تا جلوی خطری را که در خانه آنها وجود داشت، بگیرند.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-lsPHkdnGBOii1AgPHTG8kWDw.png)
جولی و دوستانش با کار تیمی و شجاعت موفق شدند شهر باگ را نجات دهند. جولی به اهمیت هر موجود کوچکی پی برد و از کارهای گذشته خود پشیمان شد.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-lGXrqoo2E8kV3jXr3v00z0ZX.png)
جولی از خواب خود در باغ بیدار شد و به شکل انسانی خود بازگشت. قورباغه ای را دید که با چشمانی درشت به او خیره شده بود، اما این بار به جای اینکه از ترس جیغ بزند، فقط لبخند زد و به خانه برگشت.
![](https://dastan.ai/wp-content/uploads/2023/06/img-P1WsfCaBkbVi7SPp7aFP9WzT.png)